تجزیه و تحلیل چارچوب قانونی کنونی، پتانسیل گسترده و پیامدهای اصل

اصلاح معاهده در جلسات بعد

تجزیه و تحلیل چارچوب قانونی کنونی، پتانسیل گسترده و پیامدهای اصلاح معاهده با اقدامات بعدی

خلاصه

امکان اصلاح معاهدات براساس اقدامات بعدی دولت ها، بحث انگیز بوده است.موضوع اززمانی شروع می شود که درتحلیل این مقاله به این نتیجه می رسیم که آیا روشی که دستگاه قضایی برای معاهدات بین المللی اتخاذ می کنند درست است یانه ،قانونی است یاخیر این سوالات باتوجه به قوانین بین الملل موردبررسی قرار می گیرند.پیش نویس طرح کمیسیون امور بین الملل درمورد موافقت نامه های بعدی وهمچنین اقدامات بعدی دررابطه با تفسیر معاهدات،نوشته های حقوقی و قانون مدنی ا سازمان تجارت جهانی دردادگاه تجدید نظر، دادگاه بین المللی دادگستری و دادگاه اروپایی حقوق بشر بررسی می شود.این سه نهاد قضایی روش های مختلفی را در رابطه با این مسئله اتخاذ کرده اند.برخی نویسندگان اصلاح معاهدات را به شیوه فعلی به عنوان یک عرف قانونی درنظرمی گیرند.این مقاله به این نتیجه می رسیم که حتی اگر گاهی اوقات معاهدات دراقدامات بعدی اصلاح شوند ،شخصیت قانونی یا غیر قانونی واجدشرایط برای این روش ها هرگز به وضوح مشخص نشده است، مگر با ماده 38 قانون پیش نویس مقررات معاهدات. با این وجود، این مقررات در نهایت توسط ایالات متحده آمریکا تصویب نشد.وکلا(قضات) موافق نتیجه گیری به این شیوه نیستندعلاوه بر این، این مقاله در مورد عواقب اصلاحات معاهده غیر رسمی بحث می کند و در پایداری ارتباطات  معاهدات مربوط به پیمان حقوق بشر وحقوق بین الملل به ویژه احکام صادره توسط دادگاه اروپایی حقوق بشربحت وبررسی می کند..این نحو به کارگیری اقدامات قضایی ممکن است تغییرکند وروابط بین دولت ها راتضعیف کندو مشروعیت احزاب ودادگاه ها رازیرسوال ببرد.


نقش رویه دولتها در تفسیر معاهده عدم اشاعه سلاح های هسته ای

نقش رویه دولتها در تفسیر معاهده عدم اشاعه سلاح های هسته ای

چکیده:

جامعه بین‎المللی از ابتدای دستیابی به سلاح‎های هسته‎ای و متعاقب نخستین انفجار این نوع بمب، خواستار توقف توسعه و تولید سلاح‎های هسته‎ای شد. این خواسته در دوران جنگ سرد به دلیل رقابت‎های آمریکا و شوروی و مسابقه تسلیحاتی گسترده برای مقابله با یکدیگر پاسخ مثبتی در پی نداشت .دراین مقاله برآن شدیم که به نقش دولت ها درمنع تولید سلاح های هسته ای بپردازیم وهمچنین براین مساله تاکیدمی کنیم که کشورهای هسته ای جهان نظیرآمریکا وروسیه نیز بایدهمسو باسایرکشورها خلع سلاح شوند.در دوران جنگ سرد. تنها دستاورد انعقاد معاهده منع گسترش سلاح‎های هسته‎ای و امضای قراردادهای دوجانبه میان دو ابرقدرت برای مهار مسابقه تسلیحاتی بود.پس از جنگ سرد این امید به وجود آمد که سلاح‎های هسته‎ای به تدریج جایگاه خود را در استراتژی‎های نظامی از دست خواهند داد. بنابراین تقاضای فزاینده‎ای برای نیل به خلع سلاح هسته‎ای شکل گرفت.اما تحولات بعدی که متعاقب جنگ دوم خلیج فارس اتفاق افتاد این خوش‎بینی را با ناکامی روبرو ساخت. این تحولات نشان داد تا زمانی که قدرت‎های هسته‎ای نخواهند، سازمان ملل متحد، توفیق چندانی در امر خلع سلاح نخواهد یافت


وقتی بزرگسالان به جنگ می روند

وقتی بزرگسالان به جنگ می روند[1]،کودکان بیشتر از همه تحت تاثیر قرار می گیرند.دردورنج چرخه زندگی رانابود می کند .باید ازکودکان دردرگیری های مسلحانه محافظت کرد وبه همین منظور سازمان ملل متحد نماینده ای رابرای رسیدگی به اموراین کودکان درسال1996مشخص نمود.ازآن پس حافظت ازکودکان آسیب دیده دردرگیری های مسلحانه داخلی به یک اولویت مهم سیاسی درسازمان ملل متحد بدل شده است ودردستورکاراین سازمان وجامعه بین الملل قرارگرفته است.این دستورکار شاملمجموعه ای  قابل توجه از هنجارها و استانداردهای بین المللی است که  به تدریج تکامل یافته است و چارچوبی برای حفاظت از کودکان فراهم می کند.

این چارچوب به شرح زیر می باشد.

کنوانسیون حقوق کودک، یک پروتکل اختیاری برای محافظت از حقوق کودکان آسیب دیده دردرگیری های مسلحانه داخلی درسالهای 1949 و1977 درژنو سوییس ایجاد نمود .همچنین قطعنامه 182 سازمان بین المللی کار(ILO) نیز دررابطه با کودکان کارمی باشد.

لیست قطعنامه های تصویب شده به شرح زیراست.

همچنین قطعنامه 1261 شورای امنیت (1999)،1314 (2000)، 1379 (2001) و 1460 (2003)

امروزه این قطعنامه ها تبدیل به ابزاری قوی برای محافظت از کودکان شده اند.با این چالش های مهمی هنوز باقیمانده است. کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل، در تازه ترین گزارش خود درباره کودکان  اظهارداشت اختلافات مسلحانه مهمترین چالش کشورها در حمایت ازکودکان است و باید دوره کاربردی واستانداردهای بین المللی ایجاد وپیاده سازی شود تا بتوان ازحقوق کودکان محافظت کرد. این هنجارها و استانداردهای بین المللی و پیاده سازی آنها برای موفقیت تلاش های جامعه بین المللی در حفاظت از کودکان بسیار مهم است .



[1]اولارا اوتونو تحت عنوان نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد درامورکودکان درگیر درجنگ های مسلحانه سازمان ملل نیویورک 22 آوریل 2003

 


روابط جنسی

روابط جنسی سالم



 

دوران بلوغ ـ که در طی آن تغییراتی برای گذار از دوران کودکی به بزرگسالی ایجاد می‌شود ـ فرد را از نظر جسمانی آماده فعالیت جنسی و تولید مثل می‌نماید. نمو و گسترش بلوغ عاطفی اغلب بیشتر طول می کشد و مستلزم آن است که هم درباره خودتان یاد بگیرید و هم درباره چگونگی ارتباط با دیگران تجربه بیاموزید. آمیزش جنسی ممکن است تجربه بسیار خوشایندی باشد که احساس خوش و سرحال بودن را تقویت کند و علاوه بر آن آمیزش جنسی منظم با همسر قادر است سلامتی قلبی ـ عروقی را بهبود بخشد و موجب طولانی‌تر شدن عمر شود. با همه این اوصاف، باید از خطراتی که آمیزش جنسی برای سلامتی دارد ـ مثل بارداری و بیماری‌های موسوم به عفونت‌های منتقله از راه جنسی که کلاً یا عمدتاً از طریق مقاربت منتقل می‌شوند ـ نیز آگاه باشید.
 
روابط جنسی
ارضای جنسی به ترکیبی از عوامل جنسی و روانی بستگی دارد و آن چه که درباره یک فرد یا یک زوج صادق است ممکن است مناسب دیگری نباشد. هم شما و هم همسرتان باید از دفعات فعالیتی جنسی خرسند باشید و باید قادر باشید درباره فعالیت‌های که برایتان لذت‌بخش یا ناخوشایند است، گفتگو کنید. هر کسی که رابطه جنسی برقرار می‌کند باید درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی آگاه باشد و بداند که چگونه می‌توان با‌آمیزش جنسی سالم و مطمئن خطر مواجهه با چنین بیماری‌هایی را به حداقل رساند. (همین صفحه). علاوه بر آن، برای اجتناب از بارداری‌های ناخواسته، باید با روش‌های پیشگیری از بارداری آشنا باشید (به مبحث «روش‌های پیشگیری از بارداری در مردان» ص 254 و «روش‌های پیشگیری از بارداری در زنان» ص 276 مراجعه نمایید). گذراندن دوره‌هایی از کاهش موقت میل جنسی یا ناتوانی در اجرای اعمال جنسی شایع است. (به مبحث «کاهش میل جنسی در مردان» ص 250 و در «کاهش میل جنسی در زنان» ص 272 مراجعه نمایید). چنین مسایلی اغلب ناشی از استرس یا مشکلات عاطفی یا نتیجه استفاده از الکل، داروهای محرک یا بعضی از داروها است. اختلالاتی مثل دیابت قندی قادرند مشکلات جنسی بلند مدت‌تری ایجاد نمایند. گفتگو با همسرتان درباره نگرانی‌هایی که دارید، اهمیت بسیار دارد. در صورت تداوم مشکل به پزشک خود رجوع کنید.
 
آمیزش جنسی سالم
معمولاً تماس با پوست آلوده یا مایعات بدن مثل منی، خون و ترشحات مهبلی، عامل انتشار عفونت‌های منتقله از راه جنسی و بیماری‌ مقاربتی می باشند. بسیاری از انواع بیماری‌های مقاربتی ناراحت کننده‌اند ـ هرچند که صرفاً مشکلات خفیف ایجاد می‌کنند ـ اما بعضی هم مثل عفونت ویروس ایمنی انسانی (بیماری ایدز) حیات را به مخاطره می‌افکنند. اقدامات ساده ای وجود دارند که برای حمایت از خود می توانید انجام دهید. در صورت ابتلا به عفونت‌های منتقله از راه آمیزشی، باید تا هنگام درمان و علاج از عفونت، از فعالیت جنسی بپرهیزید

 


مقدمات سیر و سلوک

خودشناسى و خداشناسى

یکى دیگر از گامهاى نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والاى انسانى، خود شناسى است.

چگونه ممکن است انسان به کمال نفسانى برسد و عیوب خود را اصلاح کند و رذائل اخلاقى را از خود دور سازد در حالى که خویشتن را آن گونه که هست نشناخته باشد!

آیا بیمار تا از بیمارى خود آگاه نگردد به سراغ طبیب مى‏رود؟

آیا کسى که راه خود را در سفر گم کرده، تا از گمراهى خویش با خبر نشود به جستجوى دلیل راه بر مى‏خیزد؟

آیا انسان تا از وجود دشمن در اطراف خانه‏اش با خبر نشود، اسباب دفاع را آماده مى‏سازد؟

به یقین پاسخ تمام این سؤالها منفى است، همین گونه آن کس که خود را نشناسد و از کاستیها و عیوب خویش با خبر نشود، به دنبال اصلاح خویش و بهره گیرى از طبیبان مسیحا نفس روحانى، نخواهد رفت.

با این اشاره به اصل مطلب باز مى‏گردیم، و رابطه خودشناسى و تهذیب نفس و همچنین رابطه خداشناسى و تهذیب نفس را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

1- رابطه خود شناسى و تهذیب نفس

چگونه خودشناسى سبب تهذیب نفوس مى‏شود؟ دلیل آن روشن است زیرا:

اولا: انسان از طریق خود شناسى به کرامت نفس و عظمت این خلقت‏بزرگ الهى و اهمیت روح آدمى که پرتوى از انوارالهى و نفحه‏اى از نفحات ربانى است پى مى‏برد; آرى! درک مى‏کند که این گوهر گرانبها را نباید به ثمن و بهاى ناچیز فروخت و به آسانى از دست داد!

تنها کسانى خود را آلوده رذائل اخلاق مى‏کنند و گوهر پاک روح انسانى را به فساد و نابودى مى‏کشانند که از عظمت آن بى‏خبرند.

ثانیا: انسان با شناخت‏خویشتن به خطرات هواى نفس و انگیزه‏هاى شهوت و تضاد آنها با سعادت او پى مى‏برد، و براى مقابله با آنها آماده مى‏شود.

بدیهى است کسى که خود را نشناسد از وجود این انگیزه‏ها بى‏خبر مى‏ماند و شبیه کسى است که گرداگرد او را دشمن گرفته، اما او از وجود آنان غافل و بى‏خبر است; طبیعى است که چنین کسى خود را آماده مقابله با دشمن نمى‏کند و سرانجام ضربات سنگینى از سوى دشمن دریافت مى‏دارد.

ثالثا: انسان با شناخت نفس خویش به استعدادهاى گوناگونى که براى پیشرفت و ترقى از سوى خداوند در وجود او نهفته شده است پى مى‏برد و تشویق مى‏شود که براى پرورش این استعدادها بکوشد، و آنها را شکوفا سازد; گنجهاى درون جان خویش را استخراج کند و گوهر خود را هویدا سازد.

کسى که عارف به نفس خویش نیست‏به انسانى مى‏ماند که در جاى جاى خانه او گنجهاى پر قیمتى نهفته شده ولى او از آنها آگاهى ندارد، ممکن است از گرسنگى و تنگدستى در آن بمیرد، در حالى که در زیر پاى او گنجهایى است که هزاران نفر را سیر مى‏کند.

رابعا: هر یک از مفاسد اخلاقى ریشه‏هایى در درون جان انسان دارد، با خودشناسى، آن ریشه‏ها شناخته مى‏شود، و درمان این دردهاى جانکاه را آسان مى‏سازد، و به این ترتیب راه وصول به تهذیب را در برابر انسان هموار مى‏کند.